Pages

Ads 468x60px

22 Oct 2015

ناساندنی کتیبێک لە سەر کوردە جووکانی شاری کرماشان کە بە ئینگلیزی و فارەسی نووسراوە لە لایەن دۆکتۆر کوهن



 ناساندنی کتیبێک لە سەر کوردە جووکانی  شاری کرماشان کە بە ئینگلیزی و فارەسی نووسراوە لە لایەن دۆکتۆر کوهن
سەرچاوە

پشت جلد کتاب دکتر کهن
به زبانهای فارسی و انگلیسی
یکی ازکتابهای تحقیقی که درسالهای اخیر درباره ایران و یهودیان آن درکشور اسرائیل منتشرشده، نتایج پژوهشی است که 
ازسوی دکتر اوراهام (خلیل) کهن از دانشگاه عبری اورشلیم به عمل آمده است.

این کتاب بخشی ازپژوهشهائی است که درباره فرهنگ وآموزش یهودیان درسرزمین ایران انجام شده و ازحمایت موسسه تحقیقاتی "بن صوی" دراورشلیم، که به یاد دومین رئیس جمهوری اسرائیل نامگذاری شده، برخوردار گردیده است.
اوراهام کهن نویسنده کتاب، خود زاده کرمانشاه است و سالیان دراز در اسرائیل به کار دبیری اشتغال داشته و دکترای خود را نیز درباره مدارس آلیانس در ایران نگاشته که از ارزش علمی ویژه ای برخوردار است.
کتاب یهودیان کرمانشاه، که به زبان عبری نگاشته شده و هنوز به زبانهای دیگر ترجمه نگردیده، درسه بخش ابتدا به سرنوشت جامعه یهودیان کرمانشاه می پردازد و از تعقیب و آزار آنان توسط فرصت طلبان و آشوبگران و حتی دکانداران دین سخن می گوید و حکایت می کند از این که چگونه حاکمان وقت در قرون نوزدهم و اوائل قرن بیستم (تا آمدن رضاشاه کبیر) عمدا یهودیان را فقیر نگاه می داشتند و آنها را تحقیر می کردند.
نویسنده، در این کتاب تشریح می کند که چگونه افراد ظاهرا مذهبی اسلامی، انواع فشارها را بر یهودیان وارد می آوردند که آنها را ناچار سازند اسلام را بپذیرند.  
عواملی نیز که درقرن نوزدهم به ازسرگیری حیات یهودیان کرمانشاه منجرشد، یکی از موضوعهائی است در این کتاب مورد پژوهش قرارگرفته است.
نویسنده درآغاز با اشاره به مشخصات جغرافیائی استان کرمانشاه ونواحی غربی ایران و رخدادهای تاریخی - و ازجمله حکومت بهرام چهارم پادشاه ساسانی بر این منطقه، به شرح سرگذشت کرمانشاه می پردازد و یهودیان زیادی را که درطول تاریخ دراین منطقه زندگی کرده اند، زیر ذره بین قرار می دهد.
نویسنده درهمان آغاز کتاب نیز یاد آور میشود که کرمانشاه تا به امروز نیز یک ناحیه صنعتی و پیشرفته محسوب نمی شود وحکومتهای مرکزی همواره این بخش کردنشین ایران را عمدا زیر ستم باقی گذاشته اند ودرحالیکه پالایشگاه کرمانشاه درسال 1935 میلادی بنا شد، که نفت را از نفت شاه به این بخش برای پالایش منتقل می کرد ودردهه 1940 میلادی فرودگاه کرمانشاه ساخته شد، اما مدرنیزاسیون با شتاب زیاد به این بخش ایران نرسید وکرمانشاه به پای دیگر نواحی صنعتی ایران مانند اصفهان رسانده نشد.

محله یهودیان کرمانشاه درمیان منطقه فیض آباد قرارداشت که رود آبشوران، (که بسیاری از اوقات سال نیز آب نداشت) ازآن عبور می کرد و درعمل چیزی جز محلی برای انبار زباله و فاضلاب نبود وبوی گنداب آن درتابستانها مشام را آزار می داد.
محله یهودیان درنزدیکی یکی از پنج دروازه ورودی شهر قرارداشت ودیگران به آن "دروازه یهودیها" می گفتند.
درآغاز قرن نوزدهم میلادی، شمار خانواده های یهودی درکرمانشاه به 136 می رسید که درچهارکوچه باریک پیچ درپیچ و پرخم وچم دردوخیابان قرارداشت. مسلمانان متعصب ازفروش خانه های خود به  یهودیان خودداری می کردند. بنابراین یهودیان نمی توانستند برای خود خانه ای بخرند و درخانه هائی که داشتند، زندگی سختی را درحالیکه جمعیت هرخانواده زیاد بود، اداره می کردند. خانه ها به یکدیگر چسبیده بود واز پشت بام یک خانه می شد تا به آخر کوچه رسید.
تنها درزمان پادشاهی خاندان پهلوی بود که یهودیان کرمانشاه ازآرامش نسبی برخوردارشدند وتوانستند ازحریمی که برآنها به زور تحمیل شده بود، عبورکرده وبه دیگر نقاط شهر بروند.

     یک خانواده یهودی کرمانشاه
     (احتمالا پیش از جنگ جهانی دوم)
یکی ازقدیمی ترین نوشته هائی که درباره یهودیان کرمانشاه در دست است، دستخطی ازیک حاخام یهودیان است بنام داوید داویت هیلل که درسال 1825 میلادی ازکرمانشاه دیدار کرده ونوشته است: شمار خانواده های یهودی درآن سال دراین شهر، 300 خانوار بوده است. اما دکتر آوراهام کهن می گوید درتحقیقات خود، سند موثقی که این امر را تایید کند بدست نیآورده است.
درنیمه نخست قرن هیجدهم میلادی، کرمانشاه از نبرد و نزاع در رنج بود. درنیمه دوم همان قرن نیز نیروهای کریم خان زند  دو بار کرمانشاه را غارت کردند. این جنگها وغارتها یهودیان بسیاری را ازاین شهر راند.
دراوائل قرن نوزدهم میلادی، تمامی جمعیت کرمانشاه 15 هزار نفر برآورد می شد.
نوشته هائی درباره زندگی درکرمانشاه و یهودیان آن از گردشگری به نام دکتر وولف  ونیز فردی به نام دوساسی بدست آمده است
 دکتر وولف درسالهای 1824 و 1830 میلادی دوبار ازایران زمین دیدار کرده بود.
دوساسی نیز درماه اکتبر 1807 از کرمانشاه دیدار داشته است. او درکتابی می نویسد: درآن سال شمار مردم درکرمانشاه بین 16 هزار تا 18 هزارنفر بوده است که از امنیت نسبی در لوای حکومت شاهزاده محمد علی میرزا برخورداربوده اند.
 دوساسی می افزاید: "اما یهودیان کرمانشاه بدبخت ترین و مظلوم ترین مردم این شهر هستند. آنان را آزار می دهند و ازرفت وآمد با آنها سخت دراحتراز هستند و هرکاری که انجام می دهند با آنان مخالفت می شود..."
دوساسی خود به داشتن عقاید یهودستیزی شهرت داشت.
یک انگلیسی بنام باکینگهام نیز که قبل ازنوامبر 1821 میلادی از کرمانشاه دیدار کرده نوشته است: فکر می کند که شمار یهودیان دراین شهر ازیکصد نفر بیشتر نباشد.
درسالهای بعد شمار یهودیان شهر اندکی افزایش یافت. درسال 1838 حدود شصت خانواده با جمعیت کلی 300 نفر درکرمانشاه زندگی می کردند و درسال 1873 این تعداد به ششصد نفررسید.

درسالهائی که بیماریهای سخت و واگیردار مرتبا به مرگ ومیر شهروندان منجر می شد، شمار زیادی ازیهودیان کرمانشاه نیز سخت بیمار بودند. آلودگی شدید آب شهر ونبود درمان وبهداشت، زندگی را بر آنان شدیدا سخت کرده بود. بنیاد کمکهای بشردوستانه یک یهودی نیکوکار بریتانیائی به نام لرد موشه مونتیفیوری دردهه هفتم قرن نوزدهم، مبلغ 275 لیره استرلینگ به یهودیان کرمانشاه برای کمک پزشکی ونجات ازفقر شدید آنان اعطا کرد. اما این کمکها کافی نبود.
زیلبرشتاین شمار یهودیان کرمانشاه را درسال 1932 حدود 2هزار نفر برآورد کرده بود درحالیکه تحقیقات نشان میدهد که درآن سال، تعداد واقعی یهودیان حدود 2300 نفربود.
محققان معتقدند که درنزدیکیهای جنگ جهانی دوم، شماریهودیان کرمانشاه براساس آمار وقت آن دوره حدود 2500 نفربوده است. اندکی  پس ازجنگ جهانی دوم، درسال 1948 میلادی (درسالی که کشور اسرائیل استقلال یافت) شماریهودیان کرمانشاه افزایش یافته  وبه 2864 نفر رسیده بود.
فقر وآلودگی شدید آب واذیت وآزارها موجب شد که بسیاری ازیهودیان باقی مانده درکرمانشاه آن منطقه را ترک کنند وبه تهران ویا سایرشهرهای دیگر بروند که کمتر تعصب درآن برقراربود. شماری ازآنان نیز به سرزمین اسرائیل مهاجرت کردند، هرچند که درآن سالها مهاجرت با دشواریهای بسیار زیادی همراه بود.
پشت جلد کتاب درباره یهودیان کرمانشاه

گروهی از یهودیان کرمانشاه را نیز یهودیان عراقی الاصل تشکیل میدادند که اذیت وآزار درعراق با وجود اسلامگرایان متعصب موجب شده بود که آنها نواحی کردنشین ایران را بر عراق ترجیح دهند. آنان نسبت به یهودیان کرمانشاه عموما ازوضعیت بهتری برخوردار بودند. هوخبرگ که از منطقه دیدارکرده می نویسد برخی ازاین یهودیان زیر سرپرستی گروه آلیانس  و گروه "همه یهودیان یک تن واحدهستند" بوده اند.

یک نمونه ازآمار جالبی که درباره یهودیان کرمانشاه دراین کتاب می خوانیم، ارقامی است که درباره شغل وکار 289 نفر ازمردان سرپرست خانواده ها درسال 1903 بدست آمده است. باسان که درمنطقه بوده می نویسد 129 مرد یهودی فروشنده ادویه جات، گیاهان داروئی، فروشنده قالی و سجاده  و یا دستفروش شهری بوده اند. 85 مرد یهودی نیز درآن سال به عمده فروشی وخرده فروشی و مغازه داری مشغول بوده اند. 68 مرد یهودی رنگرز، طلا کار، قالی باف، آرایشگر ومعلم بوده اند. هفت یهودی نیز کارگر ساده مانند پاک کننده دودکش ها و آب حوض کش و شیشه انداز بوده اند که یک مرد نیز ازمیان کارگران ازهمه فقیرتر وبدبخت تر بوده وازشغل حمالی نان خانواده خود را درمی آورده است.

یهودیان کرمانشاه دوبار مورد اذیت وآزارهای غیرانسانی قرارگرفتند. یک بار درسال 1893 و بار دیگر درسال 1905 تحت تعقیب وشکنجه بودند وبرخی ازآنها ناچارشدند در اثر فشار و تهدید مسلمان شوند.
 نماینده وقت یک انجمن یهودیان بریتانیائی که به غرب ایران اعزام شده بود، درنامه ای می نویسد: "وضعیتی که یهودیان کرمانشاه را درآن قرارداده اند چنان ناگواراست که مرغان هوا چو بشنوند بگریند ودردیگر نقاط غرب ایران، مردم ازبازگو کردن آن باز نمی ایستند".
علیرغم درخواستهائی که ازسوی برخی ازیهودیان مقیم بریتانیا توسط میانجی گران ازحاکم وقت به عمل آمده بود، آزار یهودیان کرمانشاه ادامه یافت.
سرکوب نهضت مشروطه و رخدادهای بعدی آن  درغرب ایران، وضعیت یهودیان را درتنگنا باقی گذاشت. شیخ محمد مهدی یکی ازنامزدهای انتخابات مجلس درسال 1907 برای جلب آرا مردم کرمانشاه، یهودیان را مورد حمله قرار داد ودرطومار تبلیغات انتخاباتی خود نوشت:
یهودیان نباید درروز بارانی از خانه خود خارج شوند - مبادا قطره باران برلباس وکفش آنان زمین را برای مسلمانان نجس کند.
یهودیان باید وصله جهودی به لباس خود بزنند.
یهودیان نباید سوار اسب شوند تا احساس سربلندی نکنند.
یهودیان نباید ریش خود را بتراشند تاهمیشه ناپاک جلوه کنند.
یهودیان نباید خانه ای بلندتر ازخانه همسایه مسلمان بسازند

درمارس سال 1909 خانه ومغازه های یهودیان کرمانشاه غارت شد اما یهودیان دیگر چنان ازبی عدالتی دولت و پادشاه وقت ناامید شده بودند که حتی شکایت بردن نزد آنها را بیهوده تصور می کردند و می دانستند که حکومت مرکزی مشغول گرفتاریهای خود است و سرنوشت یهودیان کرمانشاه برای آنان اهمیتی ندارد.
با وجود این، یهودیان کرمانشاه توانستند دوباره سرپای خود بایستند  وحیات جامعه خود را تجدید کنند. این واقعیت که کرمانشاه درسرراه رفتن به زیارت اماکن مقدسه شیعه درعراق نیز قرارداشت، سهمی درتجدید حیات بازرگانی یهودیان ایفا کرد.
ازمیان یهودیان کرمانشاه باید به شخصیتی به نام شموئیل یحزقل حییم اشاره کرد که زاده این شهر بود وبعدها به نمایندگان یهودیان در مجلس شورای ملی رسید. اما درسال 1931 ازسوی دولت وقت به اتهام تلاش برای سرنگونی حکومت به اعدام محکوم شد و سرش را بربالای دار باخت. بعدها معلوم شد که این اتهام بیهوده بوده و از محدودیتهای سیاسی در دوران رضاشاه ناشی می شده است.


شماری ازعکسها واسناد بسیار دیدنی وتاریخی کتاب تحقیقی مزبور را همراهی می کنند که نظر افکندن بویژه به عکسها به شدت هیجان انگیزاست.

No comments:

Post a Comment

 
 
Blogger Templates